مقدمه:
همواره فکر بشر مشغول این مطلب بوده است که آخر کار به کجا می انجامد و در نهایت چه بر سرشان می آید ؟ آینده نگری در اندیشه ی غربی و عاقبت نگری در اندیشه ی دینی از ستونهای باورهایشان در طول تاریخ بوده است. آخرالزمان و منجی آخرالزمان از مهمترین موضوعات در تمامی آیینها و اندیشه های بشری است. منجی حقیقی در اسلام، مهدی موعود (عج) و در مسیحیت، عیسی (ع) و در یهود، ماشیح و در دین زرتشت، سوشیانس و در هر یک از ادیان و مکاتب فردی را به عنوان منجی و زمانی را به عنوان پایان جهان رقم زده اند.
در چند سال اخیر هم موج آخرالزمان گرایی در غرب با کمک ابزارهای رسانه ای بوجود آمده است که در تاریخ 21 دسامبر سال 2012 جهان به پایان خود می رسد و برای اثبات این نظر خود، به تقویمهای قوم مایا و پیشگوییهای نوسترآداموس و ... استناد می نمایند.
براستی چه اتفاقی قرار است در این تاریخ بیافتد ؟ چرا در مورد سال 2000 هم چنین پیشگوییهایی وجود داشت ولی اتفاقاتی که گفتند رخ نداد بلکه حمله به کشورهای اسلامی از جمله عراق، افغانستان، لبنان، سوریه و ... در دستور کارشان قرار گرفت ؟
جهان غرب تمام تلاش خود را می نماید تا آخرالزمانی جعلی را جایگزین حقیقت آن و منجی بر حقش نمایند تا افکار و باورهای انسانها را در راستای منافع خود مورد استفاده قرار دهند.
بازی Assassin"s Creed ( آیین قاتل )
در این بازی نبرد میان دو گروه اساسین و تمپلرها ( شوالیه های معبد ) است که اساسین را انسانهایی فدایی و قاتل و مطیع محض رهبرشان نشان می دهد که برای رسیدن به هدفشان دست به هر کاری! می زنند.
تمپلرها بدنبال بدست آوردن قطعه بهشت عدن Piece of edenهستند و اساسین درصدد حفظ آنها. شخصیت اصلی بازی به نام دزموند مایلز از طریق دستگاه Animus توسط شرکت Abstergo ( که مدیرانش از گروه تمپلرها می باشند ) به سال 1192 ( دوران جنگ سوم صلیبی میان مسیحیان و مسلمانان در اورشلیم یا قدس ) فرستاده می شود تا با استفاده از ذهنیات جدش به نام الطائر بن لا أحد! به مکان قطعات بهشت عدن دست یابند. اما او تسلیم نشده و با استفاده از Animus2 به سال 1459 میلادی رفته و در نقش جد دیگرش به نام اتزیو به کشتار تمپلرها می پردازد.
دزموند در ادامه ی بازی متوجه می شود که انسانها موجوداتی عقب افتاده بوده اند که توسط موجوداتی فضایی! ارتقاء یافته اند تا به آنها به آنها کمک کرده تا به حیاتشان ادامه دهند. راه ارتباط انسانها با ایشان و در واقع راه تسلط آنها بر انسانها!، قطعات یا همان سیبهای بهشت عدن Piece of edenاست که انسانها را از نزدیک شدن به آنها ممنوع کرده اند!. اینها همان موجوداتی هستند که انسانهای نادان!! آنها را خدا، میترا، ژوپیتر و ... نامیده و به عبادتشان مشغول می شوند!.
بسیاری از انسانها از وجود این موجودات غافل شده و به جنگ و خونریزی می پردازند و طبیعت!! تصمیم می گیرد که نابودشان کند و لذا موجودات فضایی تصمیم به خروج از زمین به همراه انسانهای وفادار به خود می گیرند تا ما بقی نابود شده و دوباره به زمین بهشتی خود باز گردند!. اما دو نفر از انسانها که نیمه انسان و نیمه فضایی هستند و قدرت آن قطعات و گوی های بهشتی! اثری بر آنها ندارد؛ به نامهای آدم! و حواء! نافرمانی کرده و یکی از آن قطعات بهشتی را برداشته و برای نجات دیگران راهی می شوند و عده ای دیگر هم دست به چنین کاری می زنند. ولی همه دچار قهر طبیعت شده و از بین می روند ( ظاهراً اشاره به داستان طوفان نوح (ع) دارد!! ). موجودات فضایی دوباره به همراه انسانهای وفادارشان که با خود از زمین برده بودند، دیگر بار به زمین بازگشته و به دنبال قطعات گمشده ی بهشت عدن! می گردند تا انسانها دوباره از آنها سوء استفاده نکنند! ( البته دنبال تسلط دوباره بر انسانها هستند ).
اما دوباره این مطلب اتفاق افتاده است و خشم طبیعت!! دوباره برانگیخته شده و تاریخ می رود که تکرار شود!. لذا لازم است که مابقی قطعات بهشتی را یافته تا این موجودات آنها را از بین برده و عالم نجات پیدا کند!.
تمپلرها ( یا همان شوالیه های معبد سلیمان ) بدنبال بدست آوردن قطعات گمشده ی بهشتی هستند تا با تحویل آنها به آن موجودات و رفتن از زمین، دچار خشم طبیعت نشوند و در عوض گروه اساسین که جای آن قطعات را می دانند ( زیرا اولین اساسین آدم و حواء می باشند )، به دنبال حفظ آن قطعات برای خارج کردن انسانها از سلطه ی آنها بوده که منجر به ادامه ی جنگها و نابودی بشر خواهد شد.
مطابق کتاب مقدس مسیحیان مکان قطعات بهشت عدن، خاورمیانه یا تمام نقاط مهم دنیاست و طبق نقشه ای که در بازی از مکان آنها نشان می دهد؛ مکان چاههای نفت و معادن مهم جهان-از جمله جنوب ایران- می باشد.
در این بازی بسیار زیرکانه هم منکر خدا و ادیان آسمانی شده و هم مسبب نابودی بشر را ایران اسلامی شیعی جلوه داده و آنرا خطری جهانی نشان می دهد. زیرا گروه اساسین ( حشاشین ) همان شاخه ی نزاریه از فرقه ی اسماعیلیه می باشند که به رهبری حسن صباح تشکیل شد و مرکزیت آنها در ایران و در الموت قزوین بوده است. و از طرفی هم شوالیه های معبد سلیمان را نجات بخش بشر و طرفدار صلح نمایش می دهد.
نکات مهم این بازی در فضای جنگ نرم:
1- انکار ادیان آسمانی و خداوند متعال
2- نشان دادن ایران شیعی به عنوان اولین گروه تروریستی و خطری بزرگ برای امنیت جهان
3- القای آخرالزمانی جعلی مبنی بر خشم طبیعت و نجات بخشی موجودات فضایی
4- نشان دادن قطعات بهشت عدن ( نقاط مهم جهان از جمله ذخایر انرژی ) به عنوان ابزار نجات و سلطه
5- تطهیر چهره ی شوالیه های معبد سلیمان به عنوان چهره هایی نجات بخش و شایسته ی حیات
سئوالات:
-آیا بر فرض وجود موجودات فضایی!! می توان ادیان آسمانی و آفریننده ی جهان و همان موجودات فضایی!! را انکار کرد ؟
-اصرار بر تاریخ 21 دسامبر سال 2012 به عنوان پایان جهان برای چیست ؟ چه اتفاقاتی از جانب تبلیغ کنندگان این تاریخ می خواهد به وجود بیاید ؟ چه کسانی قرار است از زمین رفته و شاهد نابودی بقیه باشند ؟
-ممکن است که نشان دادن ایران شیعی به عنوان خطر جهانی زمینه ای برای رقم زدن اتفاقاتی علیه میهن عزیزمان در آن تاریخ باشد ؟
-چرا نقاط مهم و استراتژیک جهان به عنوان ابزار سلطه و نجات نمایش داده شده و کاربران را به این نتیجه می رساند که باید آنها را به تمپلرها بدهد تا جهان نجات پیدا کند و اساسین ( ایران شیعی ) نتواند با افکار خشونت آمیزشان موجبات نابودی بشر را فراهم نمایند ؟
نویسنده:حسین بابامرادی
:: برچسبها: